پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۹


لباس افراد گاه نشانگر شغل یا هدف افردا است، و می‌توان بر پایه آن آنچه از او انتظار میرود را پیش بینی‌ نمود، ماند یک پلیس یک سرباز، یک پزشک مامور امنیتی، کارگر شهرداری، یک معدنچی، یک مهندس راه.
تنً آدمی‌ شریف است به جان آدمیّت نه همین لباس زیباست نشان آدمیّت
اینجا هدف ارزش لباس یا مدل آان نیست اینجا بحث بر هدف آن فرد از پوشیدن آن لباس است، تمام آن افراد آن لباس را میپوشند تا نشان دهند کارشان چیست، وظیفه شن چیست.
میگویم این شخص آخوند است، چرا که لباس آخوندها را پوشیده، بسیار خوب هر کس لباسی دارد اینها هم لباسی. آیا تنفر از لباسی کار پسندیده‌ای است؟
پاسخ به این پرسش نیاز به این دارد که بدانیم آیا این لباس مفهومی‌ دارد یا خیر، پوشانده آن از این پوشش هدفی‌ دارد یا خیر، اگر این پوشش بینگر پیشه‌ای است آن پیش چگونه پیشه ایست و همچنین آیا نمونه‌هایی‌ از این دست می‌توان یافت یا خیر.
من شنیده‌ام این لباس نشانگر لباس پیامبرشان است و آنها در دوران نبود آن منجی‌شان باید رهبر مردم باشند،
اما آنکه این لباس را میپوشد می‌خواهد به سایرین نشان دهد که او باید به مردم راه درست را نشان دهد. چه راهی‌؟
راهنمای امور این جهان یا آن دیگر؟ آیا راهنما یا رهبر؟ آیا فقط پیشنهاد دهنده و بیم دهنده یا کسی‌ که امر می‌کند و دیگران باید پیروی کنند؟
چه پیشه ایست این پیشه، راه رفتن به پردیس را نشان میدهند. آیا ایشان آن راه را رفته اند؟ گیریم که چیزی به نام پروردگار وجود دارد، چرا ایشان خود را بین او و بندگان میگذارند، آنها چه دارند که دیگران ندارند، یا آنها چه تماسی با آن پروردگار دارند و چه پیامی به ایشان می‌رسد که به دیگران نمیرسد؟
کسی‌ میگفت این تنها پیشه یی نیست که از نا‌ آگاهی‌ دیگران بهره میبرد و به گونه‌ای آن چه که نمی‌داند و ندیده را به دیگران مینماید، دیگری شعری را یاد می‌‌آورد و میگفت، آنها به نمایشگاه دارن خودرو میگویند، تو در بنگاه مردم میفریبی من هم بالای منبر این به اون در، یا رمال‌ها هم مشابه این کار را دارند.
بنگاه دار کاری واسطه‌ای انجام میدهد، پیشه‌ای تولیدی نیست اما پیشه است، رمال و فال بین مردم میفریبد حتا زندگی‌‌ها را به نابودی می‌کشد، پس باید مجرم شناخته شده و دستگیر شود که همچنین نیز میشود اما او نیز به زندگی‌ گروهی و اجتماع کاری ندارد و فرد را مجبور به بندگی یا پیروی از چیز یا کس یا شیوه‌ای نمیکند و حق پیشوای ندیده ‌اش را از مردم نمی‌خواهد.
اینچنین پوشندگانی در ادیان دیده میشوند و کمابیش همسان رفتار میکنند، هر گاه که مجالی یابند پا از گلیم درازتر میکنند و میخواهند اختیار امور این جهان و آن دیگر که به بهانه آن مردم میفریبند را به دست گیرند، دیگر جوامع ایشان را محدود کرده اند تا در محدوده آن چه آزادی باور میخوانند کار خود را بکنند، هر که می‌خواهد به سر و صورت بزند بزند، اما ایشان برای دیگران تکلیف تعیین نمیکنند و نمیگویند مردم باید بگویند: هم غزه هم لبنان جانشان فدایی دین ناداشته ایشان.
ما باید با پوشندگان این لباس چه کنیم؟
ایشان با این لباس با ما و میهنمان چه کرده اند، آیا باید از مردم پوزش بخواهند، یا نه، به فرض پوزش خواستند، گرجستان، و تکه تکه‌های ایرانمان را میتوانند بزگردانند، جوننمان را چطور؟
چقدر افرادی میتوانند بی‌ شرم باشند که این لباس از سر تا پا تزویر را میپوشند و می‌گویند بازگردیم به دوران طلایی پیشوی ما،
چشم آن می‌کنیم که شما میگویید!!
بس نیست دیگر چه از جان این خاک و مردمش میخهند این بی‌ شرمان تاریخ. اگر چنین افرادی را پست نباید خواند چه باید خواند بگویید ما نه آگاهان نیز بدانیم، بگویید از چه باید بگذریم تا بگذریم، از شرفمان، از میهنمان از عزیزانمان که با آتشی که ایشان به این خاک کشیدند و برای خاموش کردنش پرپر شدند. شرم نکنید بگویید از چه بگذریم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر