پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۹

چرا هم کاسه اصلاح طلب‌ها نمیشم

چرا هم کاسه اصلاح طلب‌ها نمیشم

۱- یادم هست که بعد از زحمتهای جوان‌ها که در جبهه مشارکت تبلیغ میکردن و ستادها رو میگردوندن، نوبت به دادن لیست کاندیدا‌های مجلس شد، سید محمد رضا و اقوام به دنبال خانومهایی در فامیلشون میگشتن که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند (جلودارزاده و کولایی و ...) در صورتی‌ که بسیاری از خانوم‌ها و آقایونی که استاد دانشگاه بودن و افرادی سالم بودن و جرمشون این بود که فامیل آقایون نبودند اصلا به حساب نمیومدند همین شد که محسن آرمین (نفر دوم حوزه انتخابی تهران ,مجلس ۶) از ابتدای انتشار لیست اولیه به محمد رضا و سایرین میگفت این خشت بنایی که شما میگذارین کج، ولی‌ اونها هیچ توجهی‌ به آرمین و حتا افرادی که میگفتند باید افراد کار بلد و یک گروه کامل اقتصاد دان جامعه شناس کارشناس علوم سیاسی و اهل صنعت و دانشگاه در لیست قرار بگیره نداشتند، لیستی شده بود از اقوام نزدیک و دوستان, اگر دقت کنید هیچ صدایی از محسن آرمین نیست، به محض ورود به مجلس هم لابی کثیف رو شروع کردند که از خاطرم نمی‌ره آرمین میگفت شما که صد بار بد تر از این آقایان تمامیت خواه عمل می‌کنید، خلاصه نفر دوم آرا به بازی گرفته نشد که نشد، چرا که اهل بازی‌ کثیف نبود. خودشم بنده خدا میگفت که من ۱۰۰۱ عیب دارم ولی‌ خود فروش نیستم.

۲- هیچ وقت از ذهنم پاک نمی‌شه، اون زمان که وزارت کشور, هاشمی‌ رو داشتن الکی‌ الکی‌ و با تقلب تو گروه ۳۰ نفر تهران جا میزدن، ما شکایت میکردیم که وزارت کشور خاتمی داره این تقلب رو میکنه سید محمد رضا و گروه اجرایی مشارک از حضور هاشمی هم با خبر بودن و هم از اون دفاع میکردن! با وجودی که نمیتونستن منکر تقلب بشند، اصلا باوری به مردم نداشتند، میگفتیم پس رأی مردم چی‌، میگفتند ایشون یار امام بوده حضورش واجب. هیچ کس زیر بار این نرفت، همه را افتادیم رفتیم دانشگاه تهران، حتا علی‌ افشاری و دفتر تحکیمی‌ها رو فرستادند رو به روی درب مسجد دانشگاه که بچه ها رو یه جوری کنترل کنن، میگفت نه بگذارید کسی‌ از مردم بیاد تو دانشگاه نه شما برید بیرون همین جا شعار بدید تموم، ما گفتیم همین یه کارمون مونده اون سمت یه تعداد از بچه‌ها با شعار دادن رفتن به سمت در اصلی‌ دورو بر علی‌ افشاری هم خالی‌ شد آی میگفت کجا میرین، رفتن از درب بیرون با وجودی که نیرو انتظامی‌ بیرون در بود با مردم کاری نداشت دانشجوها به مردم پیوستند و شد اون جمعیتی که باید بشه رفتن تو میدون انقلاب کمتر از ۱۰ دقیقه خیابون کارگر و انقلاب بسته شد و عالی‌ جناب سرخ پوش کوتاه اومد. یک بار توی سایت یکی‌ از دوستان علی‌ افشاری نوشتم که شاید آقای افشاری هم به هدفی‌ که داشت رسید ( رفتن به اون ور آبها ) به علی‌ آقا بر خرده بود جوابم رو نوشته بود شما خفه همه کاره جنبش سبز مائیم شما چه کاره اید. با خودم فکر کردم شاید بوی گوشت به مشمش رسیده دوباره می‌خواد بیاد ببینه می‌شه به منفعت بیشتری رسید، نمیدونه که خر داغ می‌کنن. تا وقتی‌ که زنده باشم که میگم این افراد چه کردند با عتماد مردم، وقتیم که نباشم دوستان هستند، و امیدوارم نگذارند که این‌ها دو باره مردم سواری کنند

۳- باز یادم هست نوبت به تعیین رئیس مجلس شد، از طرف( آقا !) فشار میوردن که باید باید کروبی بشه رئیس مجلس، هر چه کوچیک و بزرگ تو جبهه مشارکت میگفت بابا، رأی مردم با شماست، کروبی ۱/۵ شما هم رأی نداره. این جماعت با یک فشار و یه تهدید تو همون قدم اول جا زدو همه چیزو وا داد، بهانشون این بود که کروبی تجربه این کارو داره، یک بنده خدایی میگفت به خاطر همین تجربه و سابقش که همه میدونیم چیه نباید اون باشه، ولی‌ با قول بده بستون و فامیل بازی‌ نظر همه هیچ شدو هر کار که خواستند کردند


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر